ویژگیهای یک انسان تنها
هر
کسی در زندگی نیاز به حریم شخصی دارد. در ادیان و مذاهب مختلف نیز به
کنارهگیری گاهبهگاه و خلوتنشینی متفکرانه تاکید شده است. تنهایی و خلوت
با خود یک نیاز اساسی برای هر انسانی است اما اشکال خاصی از انزوا و
تنهایی وجود دارند که ناسالم و مضر هستند.
تفاوت بسیار فاحش و بزرگی بین تنهایی جهت بازسازی و احیای روانی با تنهایی اجتنابکننده و هراسانگیز از حضور در جمع وجود دارد. چطور میتوان دریافت که تنهایی و انزوای یک نفر شکل بیمارگونه و ناسالم دارد؟ به ۴ سوال زیر پاسخ دهید. پاسخ شما به این سوالات نوع تنهایی و انزوای شما را تعیین میکند.
۱) آیا با شنیدن صدای زنگ تلفن دچار استرس میشوید؟ آیا به هنگام دعوت به یک مهمانی ضربان قلبتان افزایش مییابد؟
به عبارت دیگر میتوان این سوال را اینگونه مطرح کرد که چطور بدن شما به تعاملات اجتماعی واکنش نشان میدهد. وقتی دعوت به همراهی با کسی میشوید یا به مهمانی دعوت میشوید، واکنش بدنتان را در همان لحظه ثبت کنید. اگر شما احساس ترس یا مقاومت و یا علائم فیزیکی نظیر افزایش ضربان قلب، تنفس کوتاه و تند و دلپیچه داشتید، شما از یک اضطراب اجتماعی رنج میبرید. این اجتناب و ترس با قصد و غرض عمدی و خودخواسته متفاوت است. گاهی شما پاسخ تلفن را نمیدهید و اجازه میدهید فرد برای شما پیام صوتی بگذارد، چون در آن لحظه درگیر هستید، قطعا این بدان معنا نیست که شما از پاسخگویی به تلفن ترس دارید یا به قصد تنهایی از پاسخگویی اجتناب میکنید.
۲) وقتی تنهایید چه احساسی دارید؟
اگر پاسخ شما به این سوال شادابی، احساس رضایت، احساس سرزندگی و به طور کلی احساسها و تمایلات مثبت است، پس میتوان نتیجه گرفت شما انسان درونگرایی هستید. اما اگر جواب شما این است که: «نمیدانم چه بگویم، من در جمع و در مهمانی نیز احساس بدی ندارم». یا شاید پاسخ دهید که: «تنهایی بد نیست میتوانم برای خودم باشم». اینجاست که درونگرا یا برونگرا بودن شما نیاز به تامل بیشتری دارد. تنهایی برای مدتی کوتاه معقول و قابل قبول است اما اجتناب از حضور در جمع آسیبرسان و نگرانکننده است. این موضوع برای اعتماد به نفس شما مضر است و همیشه این استرس با شماست که در حضور جمع ممکن است اتفاق بدی برای شما رخ دهد.
۳) آیا میتوانید خود را در کنار دیگران تصور کنید؟ اگر پاسخ شما منفی است، چه اتفاقی میافتد اگر دیگران خودِ واقعی شما را ببینند و درک کنند؟
اگر پاسخ شما منفی است، در این صورت شما برای همکاران، دوستان و شریک زندگیتان فرد مناسبی نیستید و باید در خود تغییراتی به وجود آورید. اگر شما فکر میکنید خودِ واقعی شما برای اشتراکگذاری با دنیای بیرون امن و مطمئن نیست، (شاید به این دلیل که شما حس میکنید شما دوستداشتنی، باارزش و قوی نیستید)، شاید زمان آن رسیده که با یک روانشناس مورد اعتماد و کاربلد مشورت کنید تا این احساس را از خود دور کنید. مشاوره با یک روانشناس موجب میشود تا اعتمادبهنفس ازدسترفته خود را بازیابید.
۴) و مهمترین سوال این است که آیا زمانی را که تنهایی صرف میکنید شما را از یک زندگی شاد و فرحبخش دور میکند؟
تنهایی شما ممکن است مشکلساز شود اگر شما انزواطلبی را به عنوان یک راه گریز و فرار از جامعه تلقی کنید. اما اگر تنهایی به منظور پیدا کردن مجدد خود، احیای روانی و بازسازی درون باشد، نه تنها بد نیست بلکه مفید هم هست، به شرط این که شما را از قرار گرفتن در جمع و همراهی با سایر افراد برای مدت طولانی دور نسازد. گاهی لازم است شما در را ببندید و به کارهای خود برسید. این بدان معنا نیست که با دنیا و جامعه قهر هستید (منابع: psychologytoday، quora، psychologytoday) .
گذران زمان در تنهایی و خلوت بسته به شخصیت و شرایط فرد متفاوت است بنابراین هر نوع تنهایی را نمیتوان بیمارگونه تلقی کرد. پل تیلیش (Paul Tillich) فیلسوف و متکلم بزرگ آلمانی میگوید: «زبان واژهای به نام تنهایی را به وجود آورد تا رنج انزوا و تنها بودن را بیان کند، و متقابلا واژه خلوتگزینی و عزلت را به وجود آورد تا معرف شکوه تنهایی و اعتزال باشد» (منبع).
منابع: psychologytoday / quora / psychologytoday / brainyquote
تفاوت بسیار فاحش و بزرگی بین تنهایی جهت بازسازی و احیای روانی با تنهایی اجتنابکننده و هراسانگیز از حضور در جمع وجود دارد. چطور میتوان دریافت که تنهایی و انزوای یک نفر شکل بیمارگونه و ناسالم دارد؟ به ۴ سوال زیر پاسخ دهید. پاسخ شما به این سوالات نوع تنهایی و انزوای شما را تعیین میکند.
۱) آیا با شنیدن صدای زنگ تلفن دچار استرس میشوید؟ آیا به هنگام دعوت به یک مهمانی ضربان قلبتان افزایش مییابد؟
به عبارت دیگر میتوان این سوال را اینگونه مطرح کرد که چطور بدن شما به تعاملات اجتماعی واکنش نشان میدهد. وقتی دعوت به همراهی با کسی میشوید یا به مهمانی دعوت میشوید، واکنش بدنتان را در همان لحظه ثبت کنید. اگر شما احساس ترس یا مقاومت و یا علائم فیزیکی نظیر افزایش ضربان قلب، تنفس کوتاه و تند و دلپیچه داشتید، شما از یک اضطراب اجتماعی رنج میبرید. این اجتناب و ترس با قصد و غرض عمدی و خودخواسته متفاوت است. گاهی شما پاسخ تلفن را نمیدهید و اجازه میدهید فرد برای شما پیام صوتی بگذارد، چون در آن لحظه درگیر هستید، قطعا این بدان معنا نیست که شما از پاسخگویی به تلفن ترس دارید یا به قصد تنهایی از پاسخگویی اجتناب میکنید.
۲) وقتی تنهایید چه احساسی دارید؟
اگر پاسخ شما به این سوال شادابی، احساس رضایت، احساس سرزندگی و به طور کلی احساسها و تمایلات مثبت است، پس میتوان نتیجه گرفت شما انسان درونگرایی هستید. اما اگر جواب شما این است که: «نمیدانم چه بگویم، من در جمع و در مهمانی نیز احساس بدی ندارم». یا شاید پاسخ دهید که: «تنهایی بد نیست میتوانم برای خودم باشم». اینجاست که درونگرا یا برونگرا بودن شما نیاز به تامل بیشتری دارد. تنهایی برای مدتی کوتاه معقول و قابل قبول است اما اجتناب از حضور در جمع آسیبرسان و نگرانکننده است. این موضوع برای اعتماد به نفس شما مضر است و همیشه این استرس با شماست که در حضور جمع ممکن است اتفاق بدی برای شما رخ دهد.
۳) آیا میتوانید خود را در کنار دیگران تصور کنید؟ اگر پاسخ شما منفی است، چه اتفاقی میافتد اگر دیگران خودِ واقعی شما را ببینند و درک کنند؟
اگر پاسخ شما منفی است، در این صورت شما برای همکاران، دوستان و شریک زندگیتان فرد مناسبی نیستید و باید در خود تغییراتی به وجود آورید. اگر شما فکر میکنید خودِ واقعی شما برای اشتراکگذاری با دنیای بیرون امن و مطمئن نیست، (شاید به این دلیل که شما حس میکنید شما دوستداشتنی، باارزش و قوی نیستید)، شاید زمان آن رسیده که با یک روانشناس مورد اعتماد و کاربلد مشورت کنید تا این احساس را از خود دور کنید. مشاوره با یک روانشناس موجب میشود تا اعتمادبهنفس ازدسترفته خود را بازیابید.
۴) و مهمترین سوال این است که آیا زمانی را که تنهایی صرف میکنید شما را از یک زندگی شاد و فرحبخش دور میکند؟
تنهایی شما ممکن است مشکلساز شود اگر شما انزواطلبی را به عنوان یک راه گریز و فرار از جامعه تلقی کنید. اما اگر تنهایی به منظور پیدا کردن مجدد خود، احیای روانی و بازسازی درون باشد، نه تنها بد نیست بلکه مفید هم هست، به شرط این که شما را از قرار گرفتن در جمع و همراهی با سایر افراد برای مدت طولانی دور نسازد. گاهی لازم است شما در را ببندید و به کارهای خود برسید. این بدان معنا نیست که با دنیا و جامعه قهر هستید (منابع: psychologytoday، quora، psychologytoday) .
گذران زمان در تنهایی و خلوت بسته به شخصیت و شرایط فرد متفاوت است بنابراین هر نوع تنهایی را نمیتوان بیمارگونه تلقی کرد. پل تیلیش (Paul Tillich) فیلسوف و متکلم بزرگ آلمانی میگوید: «زبان واژهای به نام تنهایی را به وجود آورد تا رنج انزوا و تنها بودن را بیان کند، و متقابلا واژه خلوتگزینی و عزلت را به وجود آورد تا معرف شکوه تنهایی و اعتزال باشد» (منبع).
منابع: psychologytoday / quora / psychologytoday / brainyquote